English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9106 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
similar figures U اشکال همانندیا متشابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
like <adj.> U متشابه
alike <adj.> U متشابه
similar <adj.> U متشابه
likes U متشابه
liked U متشابه
like U متشابه
allegorical U متشابه
homologous U متشابه
homoplastic U متشابه
similiar U متشابه
akin <adj.> U متشابه
related <adj.> U متشابه
analogous U متشابه
homonym U متشابه
analog U لغت متشابه
homophonous U متشابه الصوت
uniform motion U حرکت متشابه
anomalous U غیر متشابه
corresponding U مطابق متشابه
toneme U کلمه متشابه
homological U متشابه متجانس
homologue U عضو متشابه
homolog U عضو متشابه
homologize U متشابه کردن
analogues U لغت متشابه
allegorical verses U ایات متشابه
analogue U لغت متشابه
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
tone poem U شعر متشابه التلفظ
isomer U اجسام متشابه الترکیب
homophone U متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
homogonous U دارای اعضاء تولید مثل متشابه
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
alliteration U اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
traversing U اشکال
bugging U اشکال
bugs U اشکال
barely U با اشکال
disadvantages U اشکال
disadvantage U اشکال
drawback U اشکال
drawbacks U اشکال
nodes U اشکال
node U اشکال
traverse U اشکال
traversed U اشکال
bug U اشکال
dead lock U اشکال
nodus U اشکال
snaggy U پر اشکال
spinosity U اشکال
worriment U اشکال
traverses U اشکال
debugger U اشکال زدائی
smooth delivery U تحویل بی اشکال
troubleshooting U اشکال یابی
demurrable U اشکال کردنی
debugs U اشکال زدایی
trouble shooting U رفع اشکال
baboon U اشکال مضحک
baboons U اشکال مضحک
to make difficulties U اشکال تراشیدن
to tide over a difficulty U اشکال را بر طرف
debugger U اشکال یابی
nuclide U اشکال اتمی
defect description U توضیح اشکال
description of error U توضیح اشکال
debugging U اشکال زدائی
geometric shapes U اشکال هندسی
geometrical figures U اشکال هندسی
forms of currency U اشکال پول
diversely U به اشکال مختلف
i can add rapidly U به اشکال ما افزود
error description U توضیح اشکال
fault description U توضیح اشکال
debugged U اشکال زدایی
difficulty U اشکال زحمت
burble U اشکال بی نظمی
impediments U محظور اشکال
burbling U اشکال بی نظمی
impediment U محظور اشکال
debugging U اشکال زدایی
hardness U اشکال سفتی
burbled U اشکال بی نظمی
burbles U اشکال بی نظمی
difficulties U اشکال زحمت
debug U اشکال زدایی
discomfiting U ایجاد اشکال کردن
program debugging U اشکال زدایی برنامه
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
swarms U چندین اشکال برنامه
discomfits U ایجاد اشکال کردن
discomfit U ایجاد اشکال کردن
discomfited U ایجاد اشکال کردن
to create a difficulty U اشکال پیش اوردن
kaleidoscopes U لوله اشکال نما
kaleidoscope U لوله اشکال نما
handicaps U امتیاز دادن اشکال
handicap U امتیاز دادن اشکال
To get into difficulties. U دچار اشکال شدن
There is the rub. U اشکال درهمین جااست
To raise difficulties . To creat obstacles. U اشکال تراشی کردن
well U بدون اشکال اوه
swarm U چندین اشکال برنامه
dysphonia U اشکال در حرف زدن
swarmed U چندین اشکال برنامه
debugged U اشکال زدائی کردن
debugged U اشکال زدایی کردن
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugs U اشکال زدایی کردن
acataposis U اشکال عمل بلع
debugs U اشکال زدائی کردن
debug U اشکال زدائی کردن
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
diversiform U دارای اشکال مختلف
dysphagia U اشکال دربلعیدن غذا
debug aids U ادوات اشکال زدایی
wells U بدون اشکال اوه
debugger U برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug U اشکال زدایی کردن
bottle neck U مانع اشکال کار
adding U قرار دادن اشکال کنار هم
add U قرار دادن اشکال کنار هم
adds U قرار دادن اشکال کنار هم
pressed for time <idiom> U با اشکال وبه سختی وقت
filet U توری دارای اشکال مربع
ballade U قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
To put obstacles in the way. U سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
smooth U صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths U صاف کردن بدون اشکال بودن
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
smoothed U صاف کردن بدون اشکال بودن
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
smoothest U صاف کردن بدون اشکال بودن
patterns U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
bugging U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bug U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pattern U مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
primitive U برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
bugs U بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
intarsia U منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
error handling U به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
graphs U اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
set U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
tessellate U کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
sets U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
graph U اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolic U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolically U برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
regional breakpoint U نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
surges U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
godroon U اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
snapshot U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surge U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
snapshots U چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surged U افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
step U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping U اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
troubleshoot U 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
maintenance U بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
hemophilia U بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
click art U صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
trace U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitch U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problem U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problems U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion U ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
Recent search history Forum search
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com